نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

25:725:20

۹۵/۰۴/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین منیب

n18

نظرات  (۱۳)

۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۰ سلمان علی زاده

تحف العقول ؛ النص ؛ ص478

َ لَکِنْ قَالَتِ الْجَهَلَةُ کَیْفَ لَمْ یَبْعَثِ اللَّهُ نَبِیّاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِذْ لَمْ یُفَرِّقْ بَیْنَ نَبِیِّهِ وَ بَیْنَنَا فِی الِاسْتِغْنَاءِ عَنِ الْمَآکِلِ وَ الْمَشَارِبِ وَ الْمَشْیِ فِی الْأَسْوَاقِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِیِّهِ- فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ‏ بِمَحْضَرِ الْجَهَلَةِ هَلْ بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا قَبْلَکَ إِلَّا وَ هُوَ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ‏ وَ لَکَ بِهِمْ أُسْوَة

________________________________________
ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، 1جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.


۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۹ حسین منیب
# امام خمینی سال 64 
و یکی از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کردند. آنهایی که منشأ آثار بزرگ بودند، در زندگی ساده زندگی کردند. آنهایی که در بین مردم موجّه بودند که حرف آنها را می‌شنیدند، آنهایی ساده زندگی کردند. شاید آقایان کمی‌شان یادشان باشد، در آن وقتی که ما اوایلی که آمدیم قم، که در آن جا چه اشخاصی بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اینها مرحوم آشیخ ابوالقاسم قمی[۳]، مرحوم آشیخ مهدی[۴]و عدۀ دیگری، و شخص نافذ آن جا و متقی، مرحوم آمیرزا سید محمد برقعی[۵]و مرحوم آمیرزا محمد ارباب[۶]؛ همه اینها را من منزل هایشان رفتم. آن که ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت، با آن که زاهد بود، در زندگی مشابه بودند. مرحوم آشیخ ابوالقاسم؛ من گمان ندارم هیچ طلبه ای مثل او بود، زندگی اش یک زندگی ای بود که مثل سایر طلبه ها، اگر کمتر نبود، بهتر نبود، کمتر هم بود. مرحوم آمیرزامحمدارباب که من رفتم مکرر منزلشان، یک منزلی داشت دوسه تا اتاق داشت خیلی ساده، بسیار ساده. مرحوم آشیخ مهدی همین طور، سایرین هم همین طور، عده هم زیاد بودند آن وقت. وقتی انسان در آن محیط واقع می‌شد که اینها را می‌دید، همین دیدن اینها برای انسان یک درسی بود، وضع زندگی آنها برای انسان،
یک وضعی بود، درس بود برای انسان، عبرت بود. هرچه بروید سراغ اینکه یک قدم بردارید برای اینکه خانه تان بهتر باشد، از معنویت تان به‌همین مقدار، از ارزش تان به همین مقدار کاسته می‌شود. ارزش انسان به خانه نیست، به باغ نیست، به اتومبیل نیست. اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیا باید همین کار را بکنند. انبیا سیره شان را دیدید چه جور بوده. ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد. ارزش روحانیت به این نیست که یک بساطی داشته باشد و یک دفتری و یک دستکی داشته باشد. فکر کنید ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید. در کیفیتِ تحصیلِ علوم هم هرچه بروید سراغ تجملات ـ و ان‌شاءاللّه‌ نمی‌روید ـ از علومتان کاسته می‌شود. آنهایی که این کتاب های قطور را نوشتند و پر ارزش را، زندگی شان یک زندگی طلبگی بوده، مثل شیخ انصاری و مثل امثال اینها؛ یک زندگی طلبگی بوده. آنها توانستند اسلام را در همۀ جهات حفظ کنند و فقه را به پیش ببرند و مسائل دینی را افزایش بدهند ـ یعنی فروع را ـ و آن کتاب های ارزشمند را عرضه کنند به مردم. برای اینکه، آنها ارزش را به این نمی‌دانستند که من خانه‌ام باید چه جور باشد، حالا سه تا اتاق داریم کم است، چهارتا. شما خیال می‌کنید که اگر ده تا اتاق هم باشد کافی برای شما هست؟ خیر، اگر همۀ این دنیا را به یک کسی بدهند، کافی نیست، می‌گوید: باید برویم جای دیگر. این فطرت انسان است، فطرت خداخواهی است.
۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۹:۰۵ سلمان علی زاده

امام رحمه الله علیه

‏‏شما مى بینید که بزرگترین افراد بشر انبیا بودند و ساده ترین از همه هم آنها بودند. در عین حالى که بزرگتر از همه بودند و همه آنها را به بزرگى مى شناختند، در عین حال ساده ترین افراد بودند در وضع زندگى شان. تمام انبیا این طور بودند و تاریخ، همه آنها را نشان مى دهد که با وضع بسیار ساده اى عمل مى کردند.‏‏ 46‏

۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۹:۱۰ سلمان علی زاده

هرچند ساده‌زیستی برای تمام افراد جامعه ارزش محسوب می‌شود، اما برای مسئولان و مدیران جامعه، یک ضرورت است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «خدا بر پیشوایانِ دادگر واجب فرموده خود را با مردمِ ناتوان برابر نهند تا مستمندی تنگدست را به هیجان نیارند و به طغیان واندارند» و در جایی دیگر می‌فرمایند: «خداوند مرا پیشوای خلقش قرار داده و بر من واجب کرده است که درباره‌ی خودم و خوراک و پوشاکم مانند مردمان ناتوان عمل کنم تا اینکه فقیر به سیره‌ی فقیرانه‌ی من تأسی کند و ثروتمند به وسیله‌ی ثروتش سرکشی و طغیان نکند.»

به همین دلیل، وقتی به امام علی (ع) خبر می‌رسد که کارگزار او «عثمان بن حنیف» در بصره به میهمانی یکی از ثروتمندان آن شهر رفته که در آن میهمانی، غذاهای رنگارنگ تدارک دیده شده و جای فقرا خالی بوده است، او را سخت سرزنش و به وی گوشزد می‌کند که گمان نمی‌کردم تو میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان به جفا رانده شده‌اند.

بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) نیز همواره بر ساده‌زیستی مسئولان و روحانیان تأکید می‌نمودند و آنان را از تجمل‌گرایی برحذر می‌داشتند. ایشان دراین‌باره می‌فرماید: «من متواضعانه و به‌عنوان یک پدر پیر از همه‌ی فرزندان و عزیزان روحانی خود می‌خواهم که در زمانی‌که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره‌ی کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا، که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان، بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست.»

۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۹:۱۵ سلمان علی زاده

زندگی امام رحمه الله علیه

آن چنان در جاذبه ی معنویات قرار گرفته و به ملکوت نزدیک شده بود که ذره ای به تعلقات و مادیات آلوده نگشت و از هر چه رنگ تعلق می گرفت آزاد بود اما نه تنها چنین می اندیشید بلکه در عمل و زندگی نیز در همین راستا حرکت می کرد ، چه آن زمان که در نجف و در حال غربت و تبعید بود و چه آن روز که جلودار و رهبر انقلاب ، هیچ گونه تغییری در خوراک ، پوشاک ، مسکن و رفت و آمد ساده ی ولی پدید نیامد . زندگی ساده ی او در تمام عمرش گواه صادقی بر روح بزرگ اوست . ایشان همواره از تجملات پرهیز می کرد و در همه ی شرایط با رفاه زدگی سرستیز داشت و در این راستا نیز الگویی کم نظیر بود ایشان نه تنها خود زندگی ساده و بی آلایش داشت ، بلکه به علما و مدیران و مسولین کشور نیز همیشه سفارش می کرد که خود را گرفتار تجملات و تشریفات ننمایند . حجه الاسلام دعایی می گوید : " امام در زندگی همواره ساده زیست کرد ، ساده پوشید ، ساده خورد ، از غذای چرب و نرم همواره پرهیز کرد ، از خوراکی های مقوی دوری جست ... در رفت و آمدها که پیاده حرکت می کرد و علیرغم اصرار و فشار همه جانبه ی دوستان و ارادتمندان در نجف از گرفتن اتومبیل و رفت و آمد با ماشین خودداری می ورزید . با آن که بسیاری از فداییان راه ایشان آماده بودند که با دل و جان ، ماشینی از غیروجوهات شرعیه به ایشان هدیه نمایند

۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۹:۱۹ سلمان علی زاده

امام رحمه الله علیه

نکته ای که در اینجا ضمن تشکر از علما و روحانیون و دولت خدمتگزار حامی محرومان باید از باب تذکر عرض کنم و بر آن تأکید نمایم، مسئله ساده زیستی و زهدگرایی علما و روحانیت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است واداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و برحذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که بحمدالله روحانیت متعهد اسلام امتحان زهدگرایی خود را داده است، ولی چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانیت بعد از این برای خدشه دار کردن چهره این مشعلداران هدایت و نور، دست به کار شوند و با کمترین سوژه ای به اعتبار آنان لطمه وارد آورند که ان شاء الله موفق نمی شوند.

۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۴ سلمان علی زاده

حضرت آیت الله مکارم شیرازی :

 برای کم کردن فشار این تحریم ها ومسأله گرانی علاوه بر تدابیری که بر دولت لازم است، سزاوار است هموطنان عزیزساده زیستی را پیشه کنند، میهمانی ها و جشن های ازدواج را ساده و کم خرج برگزار کنند، مطمئن باشند دشمن از تحمل و پایداری آنها خسته خواهد شد و این وضع ادامه نخواهد یافت. ساده زیستی روش اولیا و انبیا بوده و سبب کاستن فشارها خواهد شد.

۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۹:۴۹ سلمان علی زاده
برداشت‌های انحرافی از ساده‌زیستی
 
۱٫ ساده‌زیستی و توزیع فقر
 
دیده شده است که بعضی از سر ناآگاهی گمان برده‌اند که اسلام با تأکید بر ساده‌زیستی، مروّج فقر است، درحالی‌که ساده‌زیستی در نگاه اسلام ناب محمدی (ص) به هیچ‌وجه به‌معنای توصیه به پذیرفتن فقر و استضعاف نیست. اسلام حقیقی به دنبال فقرزدایی است، نه فقرزایی. فقر به‌معنای نداری است، اما ساده‌زیستی، نخواستن در عین برخورداری است. انسان ساده‌زیست، دارد و نمی‌خواهد، اما فقیر، ندارد تا بخواهد.
 
اسلام حقیقی نه تنها فقر ستا نیست، بلکه شدیداً از آن برحذر می‌دارد. تا جایی‌که امام علی (ع) که خود اسوه‌ی ساده‌زیستی است، به فرزندش محمد بن حنفیه می‌فرماید: «پسرکم! از فقر بر تو ترسانم. پس، از آن به خدا پناه بر که فقر دین را زیان رساند و خِرَد را سرگردان کند و دشمنی پدید آرد.»(۲)
 
۲٫ زهدفروشی صوفیانه
 
ساده‌زیستی مورد سفارش اسلام، ساده‌زیستی عزتمندانه است که با برداشت‌های ناصحیح صوفیانه ارتباطی ندارد. متأسفانه؛ همیشه بوده و هستند زاهدنمایان صوفی مسلکی که به‌خاطر عدم درک صحیح از آموزه‌های دینی، نعمت‌های الهی را بر خود حرام کرده و ساده‌زیستی را در ظاهر ژولیده، بی‌نزاکتی و ژنده‌پوشی خلاصه کرده‌اند. در ردّ این مدعیان، تنها همین کلام امام صادق (ع) کافی است که در مورد این افراد می‌فرمایند: «آن‌ها دشمنان ما هستند. کسی که به آن‌ها مایل گردد، جزء آنان است و با آن‌ها محشور می‌شود.»(۳)
 
۳٫ ساده‌زیستی ریاکارانه
 
شاید دیده باشید کسانی را که ریاکارانه از مفهوم ساده‌زیستی سوءاستفاده کرده و سعی می‌کنند با فریب خلق، به مقاصد پست دنیوی خویش برسند. به یقین اسلام را با این قسم از ساده‌زیستی نسبتی نیست! سعدی در‌این‌باره داستانی زیبا نقل کرده است که ذکرش خالی از لطف نیست: «زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند، بیش از آن کرد که عادت او، تا ظنّ صلاحیت در حق او زیادت کنند… چون به مقام خویش آمد، سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب فراست داشت، گفت: ای پدر، باری به مجلس سلطان در، طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید. گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید!(۴)
 
۴٫ ژولیدگی و شلختگی
 
شاید بعضی تصور کنند ساده‌زیستی با آراستگی ظاهری، منافات دارد، درحالی‌که بین این دو هیچ تضادی وجود ندارد. می‌توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگی مسلمانان تأکید کرده است. قرآن مجید می‌فرماید: «ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید»(۵) این جمله می‌تواند شامل پوشیدن لباس‌های مرتب و پاکیزه، شانه‌زدن موها، به کار بردن عطر و مانند آن باشد؛ ضمن آنکه شامل زینت‌های معنوی مانند: ملکات اخلاقی و پاکی نیت و اخلاص نیز می‌گردد.(۶) پیامبراکرم (ص) ضمن انتقاد از مردی که موهای ژولیده و لباسی کثیف داشت، می‌فرمایند: «بهره‌بردن از نعمت‌های الهی و نمایاندن نعمت، جزء دین است.»(۷)
۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۲ سلمان علی زاده
چرا اسلام ساده‌زیستی مسئولان را یک ضرورت می‌داند؟ و فلسفه‌ی ساده‌زیستی مسئولان چیست؟ در پاسخ به این پرسش‌ها، مواردی به نظر می‌رسد که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
 
۱٫ هم‌دردی با محرومان
 
اگر مسئولان سبک زندگی ساده را برگزینند، درد و رنج محرومان را بهتر لمس خواهند کرد. از این رو، امام علی (ع) می‌فرمایند: «و اگر خواستمی، دانستمی چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافته‌ی ابریشم را به کار برم. لیکن هرگز هوایِ من بر من چیره نخواهد گردید و حرص مرا به گُزیدن خوراکی‌ها نخواهد کشید. چه بُود که در حجاز یا یَمامَه کسی حسرت گرده‌ی نانی برد، یا هرگز شکمی سیر نخورد و من سیر بخوابم و پیرامونم شکم‌هایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته، جگرهایی سوخته … آیا بدین بسنده کنم که مرا امیر مؤمنان گویند و در ناخوشایندهای روزگار شریک آنان نباشم؟ یا در سختی زندگی نمونه‌ای برایشان نشوم؟»(۱۲)
 
۲٫ ترویج فرهنگ دینی
 
ساده‌زیستی مسئولان، موجب می‌شود که فرهنگ معنویت در بین مردم گسترش یابد و مردم از فرو غلطیدن در دام حرص و طمع نجات یابند؛ چرا که مردم، مسئولان فرادست خویش را الگوی رفتاری خود قرار می‌دهند و هر رفتاری که از حاکمان سر زند، آن را سرمشق خود می‌گیرند و خصوصاً اگر شخص مسئول، منتسب به دین باشد، رفتار وی در نگاه مردم، رنگ دینی نیز به خود می‌گیرد و در یک کلام، ساده‌زیستی مسئولان عاملی است برای اینکه تجمل‌گرایی به‌عنوان یک ضد ارزش، رنگ و لعاب دینی به خود نگیرد.
 جلب محبت مردم
 
ساده‌زیستی مسئولان قلوب مردم را به سوی آنان جلب کرده و آرامش روحی را به جامعه تزریق می‌کند. به همین دلیل است که در طول تاریخ، عالمان دینی که چونان مردم زندگی ساده و بی‌تکلفی داشتند مورد عنایت و محبت مردم بودند و مردم که میان حرف و عمل این بزرگان تطابق می‌دیدند، از جان و دل مطیع آنان بودند. گرایش مردم در انتخابات متعدد به افراد مردمی و ساده‌زیست در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است.
 
 
۴٫ امنیت روانی و آرامش اجتماعی
 
زهد، قناعت و دل‌بریدن از مواهب دنیوی و پی بردن به حقیقت زندگی مادی‌گرایانه، ریشه‌های تعارضات درونی و بیرونی بین انسان‌ها را برطرف می‌کند. به همین دلیل، ترویج فرهنگ ساده‌زیستی در جامعه و الزام مسئولان به چنین رفتاری، آرامش خاطر و دوری از نزاع را در بین مردم پدیدار ساخته و امنیت روانی را که از عوامل ثبات و پایداری یک اجتماع انسانی است، برقرار می‌سازد.
 
۵٫ تقویت عزت و اقتدار جامعه
 
تاریخ چه بسیار ملت‌ها و حکومت‌هایی را به خود دیده که به‌خاطر روحیه‌ی تجمل‌گرایانه‌ی سران و مردمانش تن به قراردادهای ذلت‌بار داده و استقلال مملکتی را به پای لذت‌های زودگذر قربانی گرده‌اند! اگر جامعه‌ای به حالت زهد و قناعت برسد و در برابر فشارها مقاومت کند و به‌خاطر برخوردار شدن از مواهب زودگذر دنیایی، عزت و استقلال خود را از دست ندهد، به آنچه که خود دارد، اکتفا می‌کند و با تلاش و کوشش سعی می‌کند که موقعیت‌های بهتری را به دست آورد.
 
۰۳ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۴ حسین منیب
 خوردن و آشامیدن پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ :

حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْیَا کَشْحاً، وَأَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْیَا بَطْناً ...وَلَقَدْ کَانَ-صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ- یَأْکُلُ عَلَی الْأَرْضِ، وَیَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ»؛ دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالیتر بود... همانا پیامبر (که درود خدا بر او باد) بر روی زمین می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست.[17]

امام حسین علیه السلام می فرماید: «قال حسین بن علی علیه السلام فی اسئله الیهودی: الشامی، عن امیرالمؤمنین علیه السلام قال له الیهودی فانّ عیسی علیه السلام یزعمون انّه کان زاهداً؟ قال له علی علیه السلام کان کذلک، و محمد زهد الانبیاء، ما رفعت له مائده قطّ و علیها طعام و ما اکل خبز برّ قطّ و لا شیخ من خبز شعیر قطّ ثلاث لیال متوالیاً»؛ مردی یهودی از اهالی شام به علی علیه السلام گفت: مردم حضرت عیسی علیه السلام را زاهد می پندارند. حضرت فرمود: چنین است ولی محمد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ازتمامی پیامبران زاهدتر بود. هیچ گاه سفرۀ غذایی برای او نگستردند که در آن غذایی باقی بماند و هرگز از نان گندم نخورد و هرگز سه شب پشت سر هم از نان جو سیر نخورد[18].

امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما اکل رسول الله متکئا منذ بعثه الله عزوجل حتی قبضه و کان یأکل اکله العبد و یجلس العبد. قلت: و لم؟ قال تواضعاً لله عزوجل»؛ رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ از هنگامی که خدا او را به پیامبری برانگیخت تا لحظه مرگ، هرگز در حال تکیه دادن غذا نخورد و مانند بردگان غذا می خورد و مانند بردگان می نشست. راوی می گوید، گفتم: برای چه؟ فرمود: برای فروتنی در برابر خداوند بزرگ[19].

۰۳ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۵ حسین منیب

ای ابوذر! من لباس خشن و سخت می پوشم، روی زمین می نشینم، انگشتانم را پس از غذا می لیسم، بر چهار پای بی زین سوار می شوم و کسی را در ردیف خود سوار می کنم . اینها از سنت های من است، هر کس از سنن من روی گردان شود، از من نیست . (16)

در سخن دیگری آمده است که عبایی داشت، هرگاه می خواست نافله بخواند (یا جابه جا شود) آن را دو تا می کردند و زیرش می انداختند . (17)

پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم هرگز نسبت به جای خواب و رختخواب، عیبجویی و ایرادگیری نداشت . اگر بستر برایش می گستردند، بر آن می خوابید و اگر رختخوابی پهن نمی شد، بر زمین می خوابید .

(ان فرشوا له اضطجع وان لم یفرش له اضطجع علی الارض) . (18)

این نهایت زهد و اوج وارستگی از تعلقات دنیوی است .

وقتی در خانه بود، لباس خود را می دوخت و بر کفش خویش وصله می زد . (19)

۰۳ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۶ حسین منیب
 مسکن پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

عن ابن مهد فی کتاب التحصین: «مرسلاً، قال: توفّی رسول الله و ما وضع لبنه علی لبنه»؛رسول خدا از دنیا رفت در حالی که خشتی روی خشتی ننهاد»[29].

علی علیه السلام می فرماید: «یَکُونُ السِّتْرُ عَلَى بَابِ بَیْتِهِ فَتَکُونُ فِیهِ التَّصَاوِیرُ فَیَقُولُ یَا فُلَانَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَیِّبِیهِ عَنِّی فَإِنِّی إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ ذَکَرْتُ الدُّنْیَا وَ زَخَارِفَهَا ...»؛ «روزی یکی از همسرانش، پرده ای رنگارنگ و با نقش و نگار بردر خانه آویخت، پیامبر فرمود: این پرده را از من دور کن؛ زیرا چون به او می نگرم، یاد دنیا و زرق و برقش می افتم»[30].

5- مرکب پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

علی علیه السلام می فرماید: «یرکب الحمار العاری و یردف خلفه»؛ بر الاغ بی پالان سوار می شد و کسی را نیز ترک خود سوار می کرد[31].

و فی المناقب: «و یردف خلفه عبده أو غیره و یرکب ما امکنه من فرس او بغله او حمار و یرکب الحمار بلا سرج و علیه الغدار»؛ غلامش یا دیگران را ترک خود سوار می کرد. هر چه برایش فراهم می شد از اسب گرفته تا استر و الاغ، سوار می شد و حتی الاغ بی پالانی که فقط افساری داشت را سوار می شد»[32].

۰۳ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۷ حسین منیب
# تربیت فرزند در چارچوب ساده زیستی

پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ علاوه بر خود، ساده زیستی را در فرزندان خود نهادینه کرده بود. سلمان می گوید: به منزل حضرت زهرا علیهاالسلام رفتم، دیدم دختر پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ چادری وصله دار بر سر دارد. به ایشان گفتم: دختران پادشاهان بر تخت های طلا می نشینند و لباس های زربافت می پوشند؛ ولی وضعیت شما دختر رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ، این گونه است که نه چادر گران قیمت دارید و نه چادر خوب؟ حضرت زهرا علیهاالسلام پاسخ دادند: ای سلمان! خداوند این نعمت ها را در قیامت برای ما ذخیره کرده است[37]. تذکر: هر کس زاهدانه در دنیا زندگی کند، در قیامت از نعمت های الهی بهره مند می شود.

## مهریه دختر پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

جبرئیل بر پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خدایت امر فرموده که فاطمه علیهاالسلام را با پانصد درهم به علی تزویج کنی[38]. «و قد زوجه علی اربعمأئه مثقال فضه»[39]؛ مهریه دختر پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ چهارصد مثقال نقره بود. چهارصد مثقال نقره مساوی است با 500 درهم.

3- جهیزیه دختر پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

حضرت علی علیه السلام به امر پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ زرهش را به قیمت 400 یا 480 درهم فروخت و پول آن را خدمت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ آورد. رسول خدا، پول ها را به بلال داد و فرمود: عطریات بخر و بقیه را به چند نفر از اصحاب داد که از بازار، جهیزیه خریداری کنند و آن ها این وسایل را خریدند:

  1. روسری(یک عدد)؛
  2. لنگ(دو عدد)؛
  3. رو انداز مشکی(یک عدد)؛
  4. چادر پشمی(یک طاقه)؛
  5. بالش(چهار عدد)؛
  6. حصیر(یک تخته)؛
  7. کاسه چوبی(یک عدد)؛
  8. کوزه گلی(یک عدد)؛
  9. مشک آب(یک عدد)؛
  10. تنگ آبخوری(یک عدد)؛
  11. تختواب چوبی(یک عدد)؛
  12. طشت رختشویی(یک عدد)؛
  13. آفتابه(یک عدد)؛
  14. دستاس(آرد چی).

این تمام جهیزیه خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود[40]. جهیزیه ای که بیشتر آن ظروف گلی و سفالی، فرش و بستر آن از پوست و پشم بود؛ به گونه ای که وقتی پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ چشمان مبارکش به آن ها افتاد، فرمود: بارالها! این ازدواج را بر این خانواده که بیشتر ظروفشان گلین و سفالی است مبارک فرما[41].

4- داماد پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ به حضرت علی علیه السلام فرمود: چه داری؟ عرض کرد: یک شتر، یک شمشیر و یک زره دارم. حضرت فرمود: شتر و شمشیرت برای کار و زندگی و دینت لازم است، زره را بیاور. علی علیه السلام زرهش را آورد. پیامبر َلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِفرمود: زره را بفروش. حضرت زره را به 400 یا 480 درهم فروخت و پول آن را خدمت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ آورد[42].

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: وقتی با حضرت فاطمه ازدواج نمودم، زیراندازی نداشتیم؛ ولی الآن اگر صدقه امروز من(وقف ها) میان بنی هاشم تقسیم شود همه را کفایت خواهد کرد.[43]

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی