نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

3-3 عزت و ذلت بدست خداست (آل عمران 26)

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۱ ق.ظ
3:26
۹۵/۰۳/۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
استاد ابوالقاسم

n3

نظرات  (۴)

۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۴۸ سلمان علی زاده

عن داود بن فرقد قال‏ قلت لأبی عبد الله ع قول الله «قُلِ‏ اللَّهُمَ‏ مالِکَ‏ الْمُلْکِ‏- تُؤْتِی‏ الْمُلْکَ‏ مَنْ‏ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ‏ الْمُلْکَ‏ مِمَّنْ‏ تَشاءُ» فقد آتى الله بنی أمیة الملک فقال: لیس حیث تذهب الناس إلیه، إن الله أتانا الملک و أخذه بنو أمیة، بمنزلة الرجل یکون له الثوب و یأخذه الآخر- فلیس هو للذی أخذه.

قوله تعالى: قُلِ‏ اللَّهُمَ‏ مالِکَ‏ الْمُلْکِ‏ تُؤْتِی‏ الْمُلْکَ‏ مَنْ‏ تَشاءُ/ اه/ (26)/ 166

۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۵۲ سلمان علی زاده
و لقد کرمنا بنى ادم و حملناهم فى البر و البحر (1)
و ما فرزندان آدم را بسیار گرامى داشتیم و آنها را به مرکب بر و بحر سوار کردیم ....
یعنى این کرامت و شرافت و بزرگوارى را در سرشت و آفرینش او قرار دادیم . کرامت و عزت و بزرگوارى جزئى از سرشت انسان است . این است که اگر انسان خود را آنچنان که هست بیابد کرامت و عزت را مى یابد. (2)
اسلام انسان مومن را عزیزتر از هر موجودى به شمار آورده .
امام کاظم علیه السلام فرمود:
... المومن اغز من الکبریت الاحمر ... (3)
... مومن گرامى تر از یاقوت سرخ است ...
امام صادق علیه السلام فرمود:
المومن اعظم حرمه من الکعبه (4)
احترام مومن از کعبه بیشتر است .
و به هیچ وجه به مومن اجازه نمى دهد که خود را پست و با ذلت جلوه دهد و شرافت انسانى خود را پایمال کند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
ان الله فوض الى المومن کل شى ء الا اذلاله نفسه (5)
همانا خداوند هر امرى را به مومن تفویض کرده اما ذلیل کردن نفس خود را به او اجازه نداده است .
امام على علیه السلام فرمود:
اکرم نفسک کل دنیه ... (6)
نفس خویش را از هر کار پستى برتر و بالاتر بدار...
امام صادق علیه السلام فرمود:
... و لا تکن واهنا یحقرک من عرفک ... (7)
... و شل و سست مباش که هر که تو را ببیند تحقیر کند...
و از طرف دیگر توصیه و سفارش اکید به حفظ عزت و کرامت .
امام کاظم علیه السلام فرمود:
ان اعظم الناس قدرا من لایرى الدنیا لنفسه خطرا (8)
از همه مردم بلند مرتبه تر و عظیم القدرتر آن کسى است که اگر تمام دنیا را یک طرف بگذارند او خودش و عزت و نفسش را بر تمام دنیا مقدم مى دارد.
یعنى حاضر نیست شرافت و کرامت خود را در مقابل این که تمام نعمتهاى دنیا را به او بدهند لکه دار کند. در این زمینه روایات فراوان است که در بخشهاى بعد به برخى از آنها اشاره خواهد شد.
حفظ شرافت و عزت نفس براى همه لازم است ، اما براى برخى از اصناف مردم لازمتر است که در راس آنها نظامیان و حافظان مرز و بوم و آیین قرار دارند، چرا که عزت آنان ، عزت ملت و شرف و مجد آنان ، مجد و عظمت دین و آیین است .
فالجنود باذن الله حصون الرعیه و زین الولاه و عز الدین ... (9)
۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۶ سلمان علی زاده
علل و عوامل عزت
در سخنان پیشوایان عزت ، مطالبى بسیار درباره علل و عوامل عزت وارد شده است ، (10) عواملى که در سایه آنها مى توان فرد را در چارچوب سیره نبوى تربیت کرد، عواملى که با تدارک آنها فرد عزیز و در نتیجه نفوذناپذیر، محکم ، راسخ و شکست ناپذیر مى شود. اکنون به مهمترین این علل اشاره مى شود.
اطاعت خدا
هیچ چیز چون بندگى و اطاعت از خدا آدمى را عزت نمى بخشد از پیام آور عزت روایت شده است که فرمود:
ان ربکم یقول کل یوم : انا العزیز فمن اراد عز الدارین فلیطع العزیز (11)
خداوند هر روز ندا مى دهد که من پروردگار عزیز شمایم ، و هر که خواهان عزت دو جهان است ، خداى عزیز را اطاعت کند.
اطاعت خدا ذره ناچیز و حقیر را به بى نهایت عزیز و قوى مرتبط مى کند و از او موجودى سرافراز مى سازد.
از امیر مومنان علیه السلام وارد شده است :
اذا طلبت العز فاطلبه بالطاعه (12)
هرگاه خواهان عزت شدى ، آن را در اطاعت و فرمانبردارى خداى بجوى .
انسان خواهان عزت ، باید آن را از خدا و به سبب اطاعت او بخواهد که پیام آور عزت صلى الله علیه و آله به ابو امامه فرمود:
یا ابا امامه ! اعز امر الله ، یعزک الله (13)
اى ابوامامه ، امر خدا را عزیز بدار تا خداوند تو را عزت بخشد.
عزیز داشتن امر خدا در اطاعت و فرمانبردارى اوست که کلید عزت یابى است و هیچ چیز چون آن راهگشا به این کمال نیست .
از امیرمومنان علیه السلام وارد شده است :
لا عز الا بالطاعه (14)
هیچ عزتى نیست مگر به سبب اطاعت و فرمانبردارى (خداى ).
مادام که این رابطه میان مخلوق و خالق هستى وجود دارد، و انسان در مدار اطاعت حق است ، عزت نیز هست و چون از این عهد الهى خارج شود، جز ذلتى خفت بار بهره اى نخواهد داشت .
تقواى الهى
تقواى الهى پوششى است که آدمى را مصون و محکم و استوار مى سازد و او را از آسیب و سستى و ناراستى حفظ مى کند.
راغب اصفهانى مى نویسد: تقوا از وقایه است و وقایه به معناى حفظ و نگهدارى چیزى است از هر چه که به (محافظ) قرار دادن از آنچه بیم مى رود (بدان آسیب و زیان رساند).(15)
پیامبر عزت فرموده است :
من اراد ان یکون ان اعز الناس فلیتق الله (16)
هر که مى خواهد که با عزت ترین مردمان باشد، پس تقواى الهى پیشه کند.
تقواى الهى در ارجمندى آدمى چنان نقش آفرین است که از امیر مومنان علیه السلام وارد شده است که فرمود:
لا عز اعز من التقوى (17)
هیچ عزتى عزت بخش تر از تقوا نیست .
تقوا سرافرازى مى آورد و پرده درى سرافکندگى ، تقوا راه مى نماید و خودخواهى به گمراهى مى کشاند تقوا ارجمند مى کند و گناه خوار مى سازد، تقوا آزاد مى کند و نافرمانى به اسارت در مى آورد، تقوا استوار مى سازد و نفسانیت فرو مى پاشد، و چه نیکو فرموده است امیر بیان على علیه السلام :
التقوى تعز، الفجور تذل (18)
تقوا عزت مى بخشد و تبهکارى ذلیل مى سازد.
بنابراین نسبتى مستقیم و رابطه اى تنگاتنگ میان تقوا و عزت وجود دارد و هر چه بر آن افزوده شود، این فزونى مى یابد. تقواى الهى از چنان جایگاهى در عزت بخشى برخوردار است که پیشواى پرهیزگاران ، على علیه السلام درباره اش فرمود:
لاکرم اعز من التقوى (19)
هیچ کرامتى چون تقوا، انسان را عزیزترین نمى سازد.
انقطاع
به میزانى که انسان به خدا تکیه مى کند و از غیر خدا گسسته مى شود، به همان میزان عزت مى یابد. زیرا عزت مختص اوست و جز با گسستن از غیر خدا به دست نمى آید. در خبرى مشهور آمده است که جبرئیل امین خدمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله رسید و چنین گفت :
یا محمد! عش ما شئت فانک میت و احبب من شئت فانک مفارقه ، و اعمل ما شئت فانک مجزى به ، و اعلم ان شرک الرجل قیامه باللیل ، و عزه استغناوه عن الناس (20)
اى محمد! هر چه مى خواهى زندگى کن ، اما مردم است ، هر که را مى خواهى دوست بدار، اما جدایى است ، هر چه مى خواهى بکن ، اما جزاى آن را خواهى دید، و بدان که شرافت انسان در شب زنده دارى است و عزت او در بى نیازى از مردم .
این آموزش انقطاع و عزت یافتن در سیره نبوى است . ارجمندى و بزرگى حقیقى در سایه گسستن از غیر خدا به دست مى آید.
لقمان حکیم فرزند خود را به انقطاع و قطع طمع مى خواند و در این جهت تربیت مى کند:
پسرم ... اگر خواهان آنى که همه عزت این جهانى را داشته باشى ، از آنچه در دست مردم است قطع طمع کن که پیامبران و راستکرداران به آنچه دست یافتند، منحصرا به سبب قطع طمعشان بود.
اوصیاى پیامبر که جلوه هاى کامل عزت الهى در مدرسه پیامبرند به سبب انقطاع کاملشان به کمال عزت رسیدند، و از همین روست که در دعاى شعبانیه امیر مومنان علیه السلام که بنابر نقل ابن خالویه همه اوصیاى پیامبر آن را مى خوانده اند. (21)
چنین آمده است :
الهى هب لى کمال الانقطاع الیک (22)
خداى من ، مرا انقطاع کامل به سوى خود عطا فرما.
اولیاى خدا از خود گسستند و به خدا پیوستند و به عزت رسیدند و شکست ناپذیر شدند. این سنت خداست که هر کس طمع خویش بمیراند، به عزت دست یابد و عزتش پایدار ماند. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود:
اطلب بقاء العز باماته الطمع (23)
ماندگارى عزت را با میراندن طمع بخواه .
تربیت نبوى به انقطاع مى خواند تا آدمى را از اسارت برهاند و به کمال برساند. زیرا زندگى توام با آزادگى و عزت جز با انقطاع طمع فراهم نمى شود که پیشواى آزادگان ، على علیه السلام فرموده است :
من اراد ان یعیش حرا ایام حیاته فلا یسکن الطمع قلبه (24)
هر کس خواهان آن اس که در دوران زندگى خویش آزادانه زیست کند، هرگز طمع را در دل خویش جایگزین نسازد.
ایمان
ایمان به خداوند و اعتقاد به وجود خالق و مدبر دانا و تواناى جهان ، بالاترین مجد و شرف را براى انسان به ارمغان مى آورد و در سر لوحه تمام مجدها و بزرگوارى هاى انسان قرار دارد.
من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا (25)
لله العزه و لرسوله و للمومنین (26)
امام صادق علیه السلام فرمود:
فالمومن یکون عزیزا و لایکون ذلیلا (27)
مومن عزیز است و هرگز ذلیل نمى شود.
جهاد
جهاد در راه خدا باعث سرکوبى دشمنان انسانیت و موجب سرافرازى اسلام و عزت آیین است . تنها وسیله اى که پیروان حق براى نزدیکى به خداوند بدان دست مى یازند، ایمان به خداوند و فرستاده او و جهاد در راه او، که بالاترین مرتبه عزت در اسلام است :
و الجهاد فى سبیله فانه ذروه الاسلام (28)
و خداوند متعال جهاد را براى عزت اسلام قرار داده است :
و (افرض الله ) الجهاد عزا للاسلام (29)
و در حدیث دیگر از رسول خدا صلى الله علیه و آله آمده است :
ذروه الاسلام الجهاد فى سبیل الله لایناله الا افضلهم (30)
رفیعترین چشم انداز اسلام ، جهاد در راه خداست که جز بهترین مسلمانها به آن دست نیابند.
و در سخنى دیگر از رسول خدا صلى الله علیه و آله :
... ان الله تبارک و تعالى اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها (31)
همانا خداوند تبارک و تعالى امتم را به سم ستوران و نوک نیزه ها و سنان ها عزیز و گرامى داشته است .
جهاد و پیکار در راه خدا نه تنها عزت براى کسانى است که در آن شرکت مى کنند بلکه براى نسلهاى آینده نیز موجب عزت و شرافت است .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا (32)
پیکار کنید تا براى فرزندانتان مجد و بزرگوارى میراث گذارید.
امیر مومنان و سرور مجاهدان در وصف جهاد مى فرماید:
بعد از اعتقاد به اسلام ، اشرف اعمال جهاد است که موجب قوام و استوارى دین است و اجر عظیم دارد و در عین حال با عزت و مناعت همراه است ... (33)
قرآن و اهل بیت
قرآن ، کتاب محکم الهى و اهل بیت عصمت و طهارت دو مشعل فروزان هدایتند که تمسک به هر دوى آنها و پیروى از دستوراتشان موجب سعادت و ترک آنها یا یکى از این دو موجب گمراهى و ضلالت است .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى اهل بیتى ... (34)
روشن است که راه یافته و سیر کننده در صراط مستقیم عزیز است و آنکه از مسیر سعادت منحرف و گمراه گشته ، ذلیل است .
امیرالمؤ منین علیه السلام درباره قرآن مى فرماید:
ثم انزل علیه الکتاب نورا... و عزا لاتهزم انصاره و حقا لا تخذل اعوانه ... (35)
پس قرآن را بر او فرستاد، نورى که چراغ آن فرو نمیرد... و عزتى است که یارنش را شکست و ناپایدارى نباشد و حقى که یاورانش را زیان و خوارى نباشد.
امام صادق علیه السلام نیز در مورد اهل بیت و تبعیت از ایشان مى فرماید:
معنا رایه الحق ، من تبعها لحق و من تاخر عنها غرق ، الاوبنا یدرک تره کل مومن و بنا تخلع ربقه الذل عن اعناقکم و... (36)
پرچم حق با ماست ، هر کس از آن پیروى کند به او مى رسد و هر کسى عقب بماند غرق مى شود، همانا به وسیله ما خونبهاى هر مومنى (که به ناحق کشته شد) گرفته مى شود و به وسیله ما، طوق ذلت از گردنهاى شما برداشته مى شود.
امیرالمؤ منین علیه السلام در این مورد مى فرماید:
بنا اهتدیتم الظلماء و بنا تسنمتم العلیا (37)
به وسیله ما راه یافتید در تاریکى و به وسیله ما بالا رفته و بر مرتبه بلند رسیدید.
اتحاد و اتفاق
یکى دیگر از عوامل بسیار مهم عزت و شرافت ملتها و اجتماعات ، همدلى ، هماهنگى و وحدت کلمه بین افراد آن جامعه مى باشد.
سخنان امیر مومنان علیه السلام در نهج البلاغه ، نکات بسیار ارزنده اى را در این مورد آشکار مى سازد، از جمله در مورد عزت و نیرومندى عرب و جهت اسلام و اتحادشان مى فرماید:
و العرب الیوم ، و ان کانوا قلیلا، فهم کثیرون بالاسلام عزیزون بالاجتماع (38)
و عرب امروز اگر چه در شما اندکند اما با یکدلى و یک سخنى در اسلام عزیزند و بسیار.
و درباره امتهاى گذشته و سرنوشت آنها در حال اتحاد و اتفاق مى فرماید:
پس بنگرید آنگاه که گروهها فراهم بودند و همگان راه یک آرزو مى پیمودند چگونه مى آسودند و دلها راست بود و باهم ساز وار و دستها یکدیگر را مددکار، شمشیرها بر یارى هم آخته و دیده ها به یکسو دوخته و اراده ها در پى یک چیز تاخته . آیا مهتران سراسر زمین نبودند و بر جهانیان فرمانروایى نمى نمودند!؟
پس بنگرید که پایان کارشان به کجا کشید چون میانشان جدایى افتاد...(39)
کمالات روحى و صفات کمالى
کمالات روحى و صفات کمالى از جمله عللى است که نقش ایجاد و حفظ عزت را دارد، مادام که انسان متصف به این کمالات است ، عزیز است ، و با کمرنگ شدن این صفات و روحیات عزت نیز کمرنگ مى شود.
از جمله این صفات و کمالات مى توان به موارد زیر اشاره کرد: (40)
انصاف
پاس داشتن عدل و داد و رعایت حق مردمان و با آنان به راستى رفتار کردن ،(41) از جمله امورى است که عزت آدمى را پایدار مى کند و افزون مى سازد. از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده است که گفت : امیر مومنان علیه السلام در ضمن سختى فرمود:
الا انه من ینصف الناس من نفسه لم یزده الله الا عزا (42)
بدانید هر که از خود به مردم انصاف دهد، خداوند جز عزتش نیفزاید.
قیام به حق و گرفتن حق
مادام که انسان براى حق برخیزد و در برپایى حق بکوشد در عزت خداست و خداوند از هر که اقامه حق و داد کند خوارى ببرد و لباس ارجمندى و بزرگى بر تنش کند. از امام عسکرى علیه السلام چنین نقل شده است :
ما ترک الحق عزیز الا ذل ، و لا اخذ به ذلیل الا عز (43)
هیچ عزیزى حق واننهاد مگر آنکه خوار شد، و هیچ خوارى اقامه حق نکرد مگر آنکه عزیز شد.
در گذشتن در عین قدرت و بخشش و پیوند
بزرگوارى و گذشت و بخشش از جمله امورى است که عزت آفرین است و هر چه این کلمات در انسان افزون شود بر عزتش افزون مى شود. پیامبر بزرگوار و ارجمند اسلام فرموده است :
علیکم بالعفو، فان العفو لا یزید العبد الا عزا، فتعافوا یعزکم الله (44)
بر شما باد به گذشت که گذشت کردن جز بر عزت بنده نمى افزاید، پس از یکدیگر در گذرید تا خدا شما را عزیز کند.
همچنین شیخ طوسى (ره ) به اسناد خود روایت کرده است که آن حضرت فرمود:
من عفا عن مظلمه ابدله الله بها عزا فى الدنیا و الاخره (45)
آن که از ستمى گذشت کند، خداوند در عوض آن به او عزت دنیا و آخرت بخشد.
جابر از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
ثلاث لایزید الله بهن المرء المسلم الاعزا: الصفح عمن ظلمه ، و اعطاء من حرمه ، و الصله لمن قطعه (46)
سه چیز است که خداوند به وسیله آنها جز عزت انسان مسلمان را نیفزیاد: گذشت از کسى که به او ستم روا داشته ، و بخشیدن آن که او را محروم ساخته ، و پیوند با آن که از او بریده است .
فرو خوردن خشم
آن که بر وجود خود قاهر است و خشم خود را فرو مى خورد به عزت الهى نایل مى شود. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود:
ما من عبد کظم غیظا الا زاده الله عزوجل عزا فى الدنیا و الاخره : و قد قال الله عزوجل : (و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین ) و اثابه الله مکان غیظه ذلک (47)
هیچ بنده اى خشمى را فرو نخورد، مگر آنکه خداى عزوجل عزت او را در دنیا و آخرت بیفزاید؛ و همانا خداى عزوجل فرموده است : و آنان که فروخوردگان خشم و در گذرندگان از مردمند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد. و خدا به جاى فرو خوردن خشمش او را چنین پاداش مى دهد.
صبر و استقامت
صبر و استقامت از مهمترین علل به وجود آورنده و پایدارنده عزت است . صبر در برابر گناه ، صبر در طاعت خدا، صبر در مصیبتها و صبر در برابر مال و مقام و خود را حفظ کردن آدمى را محکم و استوار مى کند.
صد هزاران کیمیا حق آفرید
کیمیایى همچو صبر آدم ندید (48)

امام صادق علیه السلام فرموده است :
من صبر على مصیبه زاده الله عزوجل عزا على عزه (49)
هر که به مصیبتى شکیبایى ورزد، خداى عزوجل عزت بر عزتش بیفزاید.
شجاعت
شجاعت از کمالاتى است که آدمى را استوار مى سازد و عزتش را نگه مى دارد چنانکه در سخنان على علیه السلام وارد شده است :
الشجاعه احد العزین (50)
شجاعت یکى از دو عزت است .
شجاعت چنان عزت آفرین است که خود برابر با تمام عزتهاى دیگر است ؛(51) و نمى گذارد آدمى تن به خوارى و پستى دهد که على علیه السلام فرموده است :
الشجاعه عز حاضر (52)
شجاعت عزتى است مهیا و آماده .
قناعت
قناعت و گسستن خود از فزون طلبى ، آدمى را عزت مى بخشد زیرا زیاده خواهى و هوس بى حاصل است که آدمى را در دامن حسرت و خوارى فرو مى برد و چون ریشه این درخت زده شود، سربلندى و عزت به بار آید. در سخنان نورانى امیرمومنان علیه السلام وارد شده است .
القناعه تودى الى العز (53)
قناعت به سوى عزت مى کشاند.
ثمره القناعه العز (54)
میوه قناعت عزت است .
اقنع تعز (55)
قناعت کن ، عزیز باش .
القناعه عز (56)
قناعت عزت است .
خردمند هرگز از قناعت دست نمى کشد و تن به خوارى نمى سپارد.

عزت ز قناعت است و خوارى طمع
با عزت خود بساز و خوارى مطلب (57)

برائت از بدى و شر
انسان به میزانى که از بدى و شر پاک مى شود و از آن دورى و بیزارى مى جوید به بزرگى و ارجمندى مى رسد؛ وارهیدن از آن ، پیوستن به این را مى آورد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
من برى من الشر نال العز (58)
هر که از شر و بدى برائت جوید به عزت دست یابد.
علم و حلم
لاشرف کالعلم و لا عز کالحلم ... (59)
هیچ شرف چون دانایى و هیچ عزت چون بردبار بودن نیست ...
صبر و تحمل
امیرالمؤ منین علیه السلام نتیجه صبر و تحمل امتهاى گذشته را چنین بیان مى فرماید:
... تا خدا دید چگونه در راه دوستى او بر آزار شکیبایند، و چسان از بیم او ناخوشایند را تحمل مى نمایند، از تنگناهاى بلا گشایشى برایشان پدید آورد. و از پس خوارى ، ارجمند شان فرمود و آرامش را جایگزین بیم کرد. پس پادشاهان حکمران شدند و پیشوایان با فر و شان و کرامت خدا درباره شان تا بدانجا رسید که دیده آرزو نهایت آن را ندید... (60)
حسن خلق
امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود:
علیکم بمکارم الاخلاق فانها رفعه و ایاکم و الاخلاق الدنیه فانها تضع الشریف و تهدم المجد (61)
بر شما باد به اخلاق نیکو چرا که موجب رفعت و بلندى است و بپرهیزید از اخلاق پست . زیرا شخصى بزرگ را پست مى کند و مجد و عزت را نابود مى سازد.
تواضع
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
التواضع لایزید العبد الا رفعه فتواضعوا یرفعکم الله (62)
فروتنى جز بر رفعت و بلندى مقام بنده نمى افزاید پس تواضع پیشه کنید تا خداوند مقام شما را بالا برد.
اطاعت از رهبران عادل
و طاعه ولاه العدل تمام العز (63)
و فرمانبردارى از والیان عادل نهایت عزت است .
صدق
امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود:
الصدق عز (64)
راستى عزت است .
الصادق على شفا منجاه و کرامه ... (65)
راستگو بر کنگره هاى رستگارى و بزرگوارى است ...

۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۷ سلمان علی زاده
موجبات ذلت
با دقت در آنچه گذشت ، امورى که موجب ذلت و خوارى انسان است ، معلوم مى گردد، زیرا عمل نکردن و سازگار نبودن با موجبات عزت ، سبب ذلت خواهد بود لکن براى توضیح بیشتر، برخى از عوامل ذلت را یاد آور مى شویم .
نفاق و دوستى با کافران
خداوند متعال در قرآن مجید بیان مى فرماید: که عزت تنها از آن خدا و پیامبرش و مومنین مى باشد و لکن منافقین درک نمى کنند و در آیه دیگر به منافقین که کافران را دوست مى دارند و در پى کسب عزت در پیش آنان هستند وعده عذاب مى دهد.
بشر المنافقین بان لهم عذابا الیما. الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم العزه لله جمیعا (66)
و مژده بده منافقین را به این که عذاب دردناک برایشان (مقرر) است . آنانکه مومنان را ترک گفته و کافران را دوست گرفتند، آیا عزت را در پیش ایشان جستجو مى کنند پس همانا تمام عزت براى خداست .
طلب عزت از غیر خدا
چنانکه از آیه شریفه معلوم شد تمام عزت براى خداست پس هر کس غیر از خداوند متعال طلب عزت نماید و به خاطر کسب شرف و کرامت به سوى غیرخدا دست دراز کند، ذلیل خواهد شد.
امیرالمؤ منین علیه السلام در این باره مى فرماید:
من اعتز بغیر الله سبحانه ذل (67)
هر کس به غیر خدا عزت یابد، ذلیل شود.
و به همین مضمون از رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز روایت شده است که :
من اعتز بالعبید اذله الله (68)
هر کس به بندگان عزیز گردد خداى تعالى وى را ذلیل کند.
ترک جهاد
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید:
للجنه باب یقال له باب المجاهدین ... قال : فمن ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فى معیشته و محقا فى دینه . (69)
بهشت درى دارد که به آن باب مجاهدان گفته مى شود... و فرمود: پس هر کس جهاد را ترک کند خداوند لباس مذلت را به اوى مى پوشاند...
چنانکه جهاد تنها موجب عزت براى نسل جهادگر در هر عصر نیست ، بلکه موجب سرافرازى نسلهاى آنیده نیز مى باشد، در مقابل ترک جهاد هم موجب ذلت و سرافکندگى براى نسل حاضر و آینده مى شود. امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید:
فعاودوا الکر، و استحیوا من الفر، فانه عار فى الاعقاب ، و نار یوم الحساب (70)
پس پشت سر هم حمله آورید و از فرار شرم کنید که موجب سرافکندگى و عار در نسلهاى بعد و نیز سبب آتش در روز حساب است .
سستى در جهاد و فرصت دادن به دشمن
باید به موقع و در اولین فرصت ممکن به جهاد اقدام کرد و فرصت را از دست دشمن خارج نمود و با ابتکار عمل و سرعت عمل و هوشیارى نظامى ، دشمن را سرکوب کرد. و گرنه اهمال در جهاد و فرصت دادن به دشمن ، موجب ذلت خواهد شد.
امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید:
... و قلت لکم اغزوهم قبل ان یغزوکم فوالله ما غزى قوم قط فى عقر دارهم الا ذلوا... (71)
... و گفتم با آنان بستیزید پیش از آنکه بر شما حمله برند و به خدا سوگند با مردمى در آستانه خانه شان نجنگیدند جز که جامه خوارى بر آن مردم پوشاندند.
اختلاف و تشتت
اختلاف و تشتت هر ملتى موجب ذلت ، هلاکت و اسارت آنان در بند دشمنان خواهد بود.
قرآن کریم مى فرماید:
و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم (72)
راه نزاع و اختلاف نپیمایید که سست شوید و شوکت و قدرت شما از بین برود.
در سخن معجزه آساى على علیه السلام نیز درباره امتهاى گذشته و موجبات ذلت ایشان چنین آمده است :
... پس بنگرید که پایان کارشان به کجا کشید. چون میانشان جدایى افتاد و الفت به پراکندگى انجامید و سخنها و دلهاشان گونه گون گردید. از هم جدا شدند و به حزبها گراییدند و خدا لباس کرامت خود را از تنشان برون آورد و نعمت فراخ خویش از دستشان به دور کرد و داستان آنان میان شما ماند و آن را براى پند گیرند، عبرت گرداند... (73)
زیر سلطه بودن
انسانى که خداوند او را آزاد آفریده اگر به اختیار خود، طوق بندگى قلدران حاکم را به گردن افکند، شرافت انسانى خود را نابود کرده است .
امیرمومنان علیه السلام مى فرماید:
... و لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا (74)
... بنده دیگران مباش در حالى که خداوند ترا آزاد آفریده است .
و در بیانى دیگر مى فرماید:
کل عزیز داخل تحت القدره فذلیل (75)
هر ارجمندى که تحت سیطره قدرتى باشد ذلیل است .
تجمل پرستى
تجمل پرستى و تشریفات گرایى موجب نیازمندى و وابستگى است ؛ زیرا زندگى تشریفاتى حد و مرزى ندارد تا با رسیدن به آن نیاز مرتفع شود و از جهت همین نیاز، وابستگى پیش مى آید. وابستگى به افراد یا منابعى که این نیازمندى را بتوانند بر طرف کنند، موجب ذلت و خوارى براى انسان مى شود؛ زیرا تامین کنندگان این گونه نیازها به شرط تامین منافع خود و بهره برى از شخص وابسته ، اقدام به این کار مى کنند.
اصولا وابسته شدن به زندگى و تشریفات آن براى همه به ویژه نیروهاى مسلح خطرناک است حتى اگر وابستگى به اشخاص زر اندوز و زورمند هم پیش نیاید، نفس دل بستن به جلوه هاى رنگارنگ زندگى مادى و پیوسته دنبال تجملات بودن انسان را از رسیدن به اهداف عالى باز مى دارد و باعث تحقیر شخصیت انسان و در نتیجه ذلت خواهد و اگر فرهنگ اسراف و تجمل پرستى بر نیروهاى مسلح حاکم گردد و نظامیان به آنها خو کنند، دیگر انتظار شجاعت ، استوارى مقاومت و دشمن ستیزى از چنین نیرویى بیهوده خواهد بود. چنانکه تجربه نشان داده است .
خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید:
اى پیامبر بگو - امت را - اگر شما پدران ، فرزندان ، برادران ، زنان ، خویشاوندان و اموالى که جمع آورده اید و تجارتى که از کسادى آن بیمناکید و منازلى را که به آن دل خوش داشته اید، بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست مى دارید، پس منتظر باشید تا امر خدا برسد - و دنیا طلبان بدکار از کار خویش پشتیبان شوند - و خداوند بدکاران را - به راه بهشت و سعادت - هدایت نخواهد کرد. (76)
اخلاق ناپسند
رفتارهاى ناپسند و مذموم ، موجبات ذلت انسان را فراهم مى کند.
امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید:
... و ایاکم و الاخلاق الدنیه فانها تضع الشریف و تهدم المجد (77)
بر حذر باشید از اخلاق پست چرا که انسان بزرگوار را پست مى کند و مجد و کرامت را نابود مى سازد.
و از جمله اخلاق هاى زشت که انسان را به خوارى دچار مى کند تکبر و دروغگویى است .
على علیه السلام مى فرماید:
من تکبر على الناس ذل (78)
هر کس با مردم با تکبر برخورد کند ذلیل مى شود.
امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید:
و ان الکاذب لمهان ذلیل (79)
همانا دروغگو پست و خوار است .
بیائیم همه دوستداران و محبین ائمه علیه السلام در سالى که مقام معظم رهبرى - به جهات عدیده و با تامل و لحاظ همه جهات و مسائل گوناگون داخلى و خارجى - سال عزت و افتخار حسینى نام نهاده اند با پیروى از تعالیم عزت بخش ائمه معصومین علیه السلام و تاسى از رهنمودهاى حکیمانه آن بزرگوار شاگردانى موفق براى این مکتب بوده و تجلى بخش ‍ عزت و افتخار حسینى در پرتو تعالیم مکتب نبوى صلى الله علیه و آله باشیم .
انشاء الله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی